نگاهت میکشد غم های عالم را
سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۳ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
او نامی دیگر بود.
او حس مبهم دردناکی بود که تا کنون از هیچ کس دیگری دریافت نکرده بودم.
حسی که در لابه لای اتوبان های سرد به فراموشی سپرده می شود...
اما
عشقی که در چشمانش موج میزد
جنون حماسه آفرینش
بیداری عمیقی که تا شهرهای هفت قسمی آخرت می رفت
مجنون و مشتاقم کرد.
از نگاهش به حوالی کوچه های عشق رسیدم.
نشانی ای که تا کنون پیدایش نکرده بودم
و او مرا با خود برد به دنیایی دیگر .
به من عشق را فهماند
دلتنگی را یاد داد
در دل من عاشق بودن را کاشت
و توسل را به من اموخت
او میگفت : چه کشته شویم و چه پیروز باید برای خدا باشد و باید مخلص او باشم.
من زندگی ام رامدیون خدایی هستم که بوسیله ی او مرا عاشق کرد.
- ۹۳/۰۷/۰۱
- ۵۷۸ نمایش